برچسبها
Iranian poet, Iranian poetry, Leila Farjami, noushin shahrokhi, Persian literature, Persian poetry, Shahrzad News, لیلا فرجامی, نوشین شاهرخی, ادبیات, رودخانه ای که از ماه می گذرد, شهرزاد نیوز, شاعر, شعر فارسی
http://www.shahrzadnews.com/index.php?page=2&articleId=3194 هستی هنر، هنر هستی |
گفتگوی نوشین شاهرخی با لیلا فرجامی, ٢٠ تیر ١٣٩١ |
آیا این مهاجرت بر من و بر روی آثارم تأثیر گذاشته؟ بدون شک. اما این تأثیرات آنقدر طبیعی به مرور زمان پیش میآید که تمایزش از «من غیر مهاجر» مشکل میشود. همانطور که به نفس کشیدن فکر نمیکنم به هستی «مهاجروار» هم فکر نمیکنم.
شهرزادنیوز: لیلا فرجامی، شاعر ساکن ایالات متحده امریکا، زادهی تهران است و از چهارده سالگی عمدتا در جنوب کالیفرنیا و در شهر لوس آنجلس زندگی کرده؛ سفرهای زیادی داشته و مجموعا دو سالی را نیز در اروپا زندگی کرده است. لیلا دررابطه با تحصیلات و شعر میگوید: «تحصیلات عرفیام در رشتهی روانشناسی ست و دارای مدرک فوق لیسانس در رشتهی روان درمانگری هستم و سالهاست که مشغول فعالیت در این حرفهام. در حیطهی رواندرمانگری و روانکاوی بیشتر از دیدگاههای یونگی و اسطورهشناسانه و همچنین انسان- محوری و مکتب اگزیستانسیالیستی کمک میگیرم. با سنین مختلفی کار میکنم و عاشق فضای خلاقانه و درمانبخش حرفهام هستم. اما زندگیام شعر بوده است و اشتغال تمام وقت روانی و ذهنیام به ادبیات. تا به حال توانستهام به گونهای سالم و دلپذیر عشقم را به ادبیات و رواندرمانگری تلفیق کنم و از هر دو حیطه برای رشد شخصیام و کمک به دیگران الهام بگیرم.» از لیلا تا حال چهار مجموعه شعر منتشر شده است و همچنین ترجمهی اشعار کبیر، شاعر هندی، از سوی نشر آهنگ 1390 با عنوان «پرندهای که در من آواز میخواند». «رودخانهای که از ماه میگذرد» به تازگی به صورت کتاب الکترونیکی منتشر شده است. «گِل» نشر آهنگ 1390، «اعترافنامهی دختران بد» نشر باران و شرکت کتاب و نیز «هفت دریا، شبنمی» نشر روزگار (تهران) 1381 دیگر کتابهای شعر او هستند. نبود درک دیگری لیلا نخستین انگیزهی نوشتن را در خودش «تخلیهی روحی که بعدا به یک لازمهی هستی متحول شد.» میداند. هنری که در شروع آن مشوقی نداشته است، اما لیلا بر جنبهی مثبت نوشتن از برای خود انگشت میگذارد. لیلا: «در آغاز همیشه نوشتههایم را از همه پنهان می کردم چه افراد خانواده و چه غیر، چرا که در سالهای نخستین هیچ گاه احساس نمیکردم که کسی بتواند من را درک کند و برای کارهایم ارزشی قايل شود. خوشبختانه این فاصله موجب شد یاد بگیرم چگونه اجازه ندهم نظرات تخریبگرایانه و غیرسازندهی دیگران آزارم دهد. پس در جواب باید بگویم نه در آغاز راه هیچ مشوقی نداشتم.» تجربههای پویا لیلا رابطهی پویایی میان تجربهی شخصی و اثر تأثیرگذار میبیند، چراکه نویسنده در پرداخت به ضعفهایش صمیمیتی به اثر میبخشد که خواننده را در تجربه خود سهیم میکند. و حتی هنر نگاشتن از خود را بیشتر ارج مینهد با صفاتی «بیپردهتر و رهاتر» که نشانی از ژرفنای خلاقیت نویسنده را داراست. لیلا: «تجربیات شخصیام ستونهایی هستند که سقف شعرم را نگاه داشتهاند. بدون درونی کردن مفاهیم و لمس کردن وقایع زندگی نمی شود اثری خلق کرد که تأثیرگذار و صمیمی باشد. پرهیز از آوردن تجربیات شخصی و بهرهبرداری از آنها مانند این است که شاعر یا نویسندهای بخواهد دست و پای خود را قطع کند یا نادیده بگیرد. به نظرم پذیرش کم و کاستیها و نواقصمان به عنوان انسانهایی ناکامل و نیازمند کمکمان میکند تا آثاری بیپردهتر و رهاتر ارائه دهیم.» جنسیتگرایی محو بیش از تفاوت جنسیتی در آثارش لیلا بر فردیتش تأکید میورزد و چون در جامعهای زندگی میکند که بار جنسی چندان نقشی بازی نمیکند تأثیرش را بر هنر لیلا نیز گذاشته است. لیلا: «فکر میکنم در درجهی اول به خاطر فردیتم متفاوت از مردان و زنان دیگر مینویسم و مثل بسیاری از شاعران دیگر این تفاوت به چشم میخورد و معرف کارهای من است. اما تفاوت جنسیتی در آثارم فکر نمیکنم آنقدرها به چشم بیاید. جنسیتم در حوزهی خصوصی و عمومی زندگی میتواند مولد تجربیات متفاوتی باشد، به این شکل که اگر مرد بودم رفتار اجتماع و خانواده با من محرزا متفاوت میبود. اما چون سالهاست که در جامعهای زندگی میکنم که در حوزهی عمومی رفتارهای جنسیتگرایانه و زنستیز آنقدرها محسوس نیست، میتوانم بگویم که شاید این ویژگی بر شعرهایم تأثیر «غیر جنسیتگرایانه» گذاشته است. فکر نمیکنم مضامین «زنگرایانه» یا «زنانه» در کل آثارم آنقدر برجسته باشند. وقتی مینویسم به این فکر نمیکنم که چه نوع شعری بگویم، زنانه یا غیر زنانه، اروتیک یا غیر اروتیک، بنابراین فکر میکنم که گرایشات آنچه یک خواننده ممکن است به عنوان «زنانه» در ادبیات بشناسد در شعرهای سالهای اخیرم محو و محوتر گشتهاند.» مهاجرت و دیگر تجربهها لیلا در اوان نوجوانی از ایران خارج شده است و مقولهی مهاجرت و تبعید را تنیده در دیگر تجربیاتش در آثارش میبیند. لیلا: «من وقتی چهارده سالم بود و کلاس سوم راهنمایی را به اتمام رسانده بودم از ایران خارج شدم. اهل سنگ «تبعید و مهاجرت» را به سینه زدن هم نیستم. میبینم کسانی را که پس از مدتی کوتاه اقامت در خارج از کشور یک دفعه تبعیدی یا مهاجر بالاجبار میشوند و آثارشان معطوف به تجربیاتی میشود که هنوز نداشتهاند. من پس از بیست و اندی سال حاضر نیستم که از تجربهی «مهاجرت» کالایی بسازم. آیا مهاجرم؟ بله. آیا این مهاجرت بر من و بر روی آثارم تأثیر گذاشته؟ بدون شک. اما این تأثیرات آنقدر طبیعی به مرور زمان پیش میآید که تمایزش از «من غیر مهاجر» مشکل میشود. همانطور که به نفس کشیدن فکر نمیکنم به هستی «مهاجروار» هم فکر نمیکنم. اتفاقا به نظر من این خیلی غیرطبیعی ست که بخواهیم همه چیز را از لنز تبعید و مهاجرت ببینیم. دنیا خیلی پیچیدهتر از یک نوع تجربهی تکراری و ژنریک است. پس میتوانم بگویم تأثیری که مهاجرت به روی کارهای من داشته است همه چیز و هیچ چیز است و تفکیکش در آثارم دشوار است.» لیلا بر این نظر است که هرگز نوشتههایش را سانسور نمیکند. لیلا: «ویراستاری چرا و تا حدی که احساس کنم به مفاهیمی که خواستهام منتقل کنم آسیبی نمیرسد. کتابهای اعترافنامهی دختران بد و کتاب اخیرم رودخانهای که از ماه میگذرد را در خارج از کشور به چاپ رساندم تا دچار تیغهی سانسور نشوند.» هنر و حرفه لیلا میگوید اگر نویسنده نمیشد دوست داشت فیلمساز یا نوازنده و یا هر دو میشد. و اما درباره حرفهاش میگوید: لیلا: «من به شاعری به عنوان یک حرفه یا شغل نگاه نمیکنم. همیشه میگویم زندگیام شاعری ست و حرفهای که از آن لذت میبرم و با آن امرار معاش میکنم رواندرمانگری ست.» و لیلا برای پنج سال آیندهاش آرزوهای ادبی و انسانی زیادی دارد. لیلا: «انتشار کتابهایی که خیلی وقت است به انگلیسی ترجمه کردهام. رشد و پیشرفت در شعر و نویسندگی و همچنین حرفهام که روان درمانگری ست. سفرهای زیادتر. کمکهای روان درمانی به دوستان داخل ایران.» شاعر علاقمند به آشپزی لیلا در کار خانه اجباری ندارد و احتمالا جزء استثنا شاعرانی است که به آشپزی علاقمند است. لیلا: «خانهداری خوشبختانه برای من امری اجباری نیست. بچهای ندارم و زندگیام بیشتر متعلق به علائقم است. اما عاشق آشپزیام و بنابراین میتوانم ساعتها در آشپزخانه باشم و اذیت نشوم. آشپزی برای من یک نوع مراقبه است.» از تفریحات لیلا فیلم، کتاب، موسیقی و دیدار و گفتگو با خانواده و دوستان است و در مورد موسیقی میگوید: لیلا: «موسیقی مورد علاقهام جاز است. خوانندهی مورد علاقهای ندارم و بیشتر به موسیقی بی کلام گوش میدهم. از سازهایی مثل ساکسفون و ترومبون خوشم میآید و فضای آزاد و خیالانگیز موزیک جاز را خیلی میپسندم. سلیقهی موسیقایی من را میتوانید از پادکستهای شعروفون بشناسید.» کتابهای زیادی بر لیلا تأثیرگذار بودهاند. لیلا: «میتوانم بگویم کارهای کالوینو مثل شهرهای نامریی و یا داستانهای بورخس… ادبیات خالص و بکر… هنوز و هنوز برایم شگفتانگیزند. عاشق آثار و زبان مینیمالیستهایی مثل کواباتا هستم. اما در مجموع ادبیات جهان را از نزدیک دنبال میکنم. برای مثال از نثر هرتا مولر، طاهر بن جلون، و جومپا لاهیری خیلی خوشم میآید. ادبیات کلاسیک فارسی و غیرفارسی هم خیلی برایم مهم بوده است. از شاعران و نویسندگان ایرانی و جهانی معاصر هم میتوانم بگویم که خیلیها را دوست دارم و تا آنجایی که وقت شود آثارشان را دنبال میکنم. اما به برخیها دائما باز میگردم مثل: هدایت و خیام. شاعران حاشیهنشین لیلا به وضعیت شعر و نویسندگی معاصر ایران امیدوار است و آنرا پویا ارزیابی میکند، اما به دلالان ادبی باندبازی اشاره میکند که بیراه نامی به دست آوردهاند. لیلا: «رو به رشد. پویا. اما هنوز درگیر باندبازی و مافیا بازی و متعاقبا جای دادن به کسانی که اصلا ادبیات نمیدانند و نمیفهمند و قولا «ادبیاتچی» هستند. بساز و بفروشهایی که اگر نقاب «ادبیشان» را برداری، آدمهایی میبینی که صرفا از این راه نامی کسب کردهاند اما یک سطر ارزشمند نتوانستهاند بنویسند. من هنوز به طرز فاجعهانگیزی خوشبینم! امیدوارم که سره از ناسره متمایز شود و خیلی از ایرانیها سلیقهی ادبیشان متحول و به روز شود. امیدوارم که دلالان و شارلاتانهای ادبی به حاشیه پرت شوند و حاشیهنشینان مستعد و شریف دیده گردند. فضای حاکم ادبی انعکاس دقیقی از جو سیاسی داخل ایران است. گاه نامعتبرترین آدمها با دست و پا کردن شرایط مناسبی برای خود و سرکوب و ارعاب دیگران میتوانند شهرتی کسب کنند چرا که معیارها مخدوش و قائم بر روابط شخصی اند. شبکههای ارتباطی گسترده کارسازند اما گذرا، در آخر کسانی میمانند که دچار و دستخوش بازیهای موقتی نگشته باشند. شاعران ایرانی خیلی خوب و مستعد و نازنینی میشناسم که کارهایشان را دنبال میکنم. همیشه هم در حال کشف شاعران جوان و جدیدم. عزیزانی که فروتنیشان بیش از این است که هنوز باور کنند شاعرند اما از خیلی «شاعران به اصطلاح شناخته شده» شاعرتر. پادکست شعروفون پادکست شعروفون در اوائل سال 1390 یعنی بیش از یک سال پیش توسط لیلا فرجامی و مانا آقایی راه اندازی شده است. لیلا فرجامی در انگیزهی نخستین و چندوچون ادامهی این پادکست میگوید: لیلا: «دلیلش این بود که جای خالی برخی نامها و استعدادها را محسوس دیدیم و میخواستیم برای خوانندگان شعر و علاقمندان ادبی مجموعهای هماهنگ و پیوسته و بیطرفانه و منصفانه و خصوصا مستقل از ادبیات کنونی ایران و جهان به جای بگذاریم. تا به امروز بیست شماره منتشر کردهایم و در هر شماره یک شاعر معاصر ایرانی و غیر ایرانی را معرفی کرده و آثارشان را خواندهایم. به شخصه امیدوارم که بتوانم هرچه بیشتر و پیشتر شاعران جوان ایرانی را به خوانندگان و دوستداران شعر معرفی کنم. خوشبختانه این اقدام من و مانا آقایی با اقبال بسیار چشمگیری مواجه شده و امید داریم که با مهر حامیان و شنوندگان پادکست سالهای سال به این راه ادامه دهیم.» وبسایتهای لیلا فرجامی: http://iranianmuse.com http://sherophone.com لینک مستقیم دانلود آخرین کتاب شعر لیلا فرجامی: رودخانه ای که از ماه می گذرد |