برچسبها
Leila Farjami, Persian poetry, لیلا فرجامی, ادبیات فارسی, شاعر, شعر, شعر معاصر
پیش از خداحافظی
مرگ هم سیاره ای ست
چون ماه
جاذبه و هوایی ندارد
وقتی صعود می کنی تا سطحش
و از نهایت آن بزرگراه خلوتی که تنها برای تو کشیده اند
به پیشانی خورشیدی می نگری
که چون سری از سنگ
می خواهد زره فولادی اش را بشکافد
مکثی می کنی
معلق می شوی
چون هزاران هزار تکه کاغذپاره
نانوشته
و سفید
بی آنکه چیزی بگویی
یا قطب نمایی بخواهی
جهات را خوب می شناسی
چکمه های تنگت را در می آوری
و به آغاز راه باز می گردی:
(چون اژدهای اوروبوروس
که ابتدا و انتهایش یکی شده اند)
و به غار تاریکی که در حسرتش بودی
پا می گذاری
اما ناگهان چشمهایی که نمی شناسی
به نیمی از صورتت سایه می اندازند
و نیم دیگرش را تا ابد
به نوری غریب می پوشانند.
شهود شبانه
کاجی
و جغدها به شانه اش
آن بادی که جهان را درمی کوبد
وزیدن گرفته بود
جغدها پریدند
و ماه
ناگهان
بر زمین افتاد.
سلام !
استفاده نموديم .
به اميد ِ بهره هاي بيشتر .
با سلام و احترام به شما شاعر گرامی
با شعر دیگری به روز شدیم .و شما دعوتید.
منتظر حضور پر مهرتان هستیم
سلامی چو بوی خوش شعر
با شعری دیگر به روز هستیم
و منتظر حضور پر افتخار شما
سلام دوست گرامی
به روز هستیم
و دعونید به تازه ترین شعر من
سلام دوست گرامی
به روز هستیم
و دعونید به تازه ترین شعر من
سلام خانم فرجامی عزیز
امیدوارتان حالتان خوب باشد
با شنیدن پادکس های شعر بسیار لذت می برم و تن صدای شمارا بسایر می پسندم .
بنا به دلایلی وبلاگ قبلیم حک شد و هم اکنو در وبلاگ جدیدم می نویسم .
در خواست دارم در صفحه ی پیوند های سایت خودتان و صفحه ی پیوند های سایت پادکست شعر و فون آدرس وبلاگ را اصلاح بکنید .
با آرزوی موفقیت هرچی بیشتر برای شما .
دوست دارتان ساسان شیبانی نژاد