برچسب‌ها

, , , , , , , , ,

 

این شعر در وبسایت ایران امروز منتشر گشته ست:

http://www.iran-emrooz.net/index.php/farhang/more/49259/

 

خروج از غار

 

زیبای من!

اکر صورتت را به آسمان بسایی

چیزی از ماه کم نمی شود

 

این یک عاشقانه ی کور نیست

تو هم از میان غارهای خاکستر و دودهای سیاه در آمده ای

انسانی چون انسانهایی که آمده و رفته اند

با استخوانهایی که مصاحب ریشه های سوسن و یاس خواهند شد

 

آرزوهایت را نخی کن که به پای عقابی گره می خورد

یا دخیلی به درختان مقدس و ستبر

 

همین جا بمان و با من

کیلکاها را به جای انگشتهای کودکی

 که هرگز نخواهیم داشت،

 بشمر

 

این یک عاشقانه ی کور نیست

ولی هر خیانت خوفناک

 سزاوار غزلی سرخ و کوتاه است

مثل افتادن انارهای رسیده در سبدهایی که با خود

به خاک می بریم.